سلام دوستان
نمی خوام دلتنگی هامو با شما تقسیم کنم
واسه اینکه حق شما دلتنگی های من نیست
ولی انقدر دلم گرفته که...
|
تو می توانی دوستی مرا نپذیری . می توانی مرا از خود برانی . می توانی روی از من بگردانی و برای همیشه مرا از دیدار خود محروم کنی ... منهم می توانم تو را نبینم . می توانم روز ها و شبها بدون دیدار تو بسر برم . می توانم چشمانم را از سر راه تو بگردانم و به سوی تو خیره نشوم . می توانم زبانم را وادارم تا نام تو را بر خود جاری نکند . می توانم گوشم را از شنیدن آهنگ صدایت بی نصیب نمایم . ولی ....قلبم.... او دیگر در اختیار من نیست . او تا زنده ام بیاد تو خواهد طپید او در درون خود بخاطر تو خواهد نالید.
حالا من موندم و یه آسمون بی ستاره و یه حسرت همیشگی...
منو ببخش خیلی وقته ندیدمت خیلی وقته چشام بی تابی می کنن .
نازنینم ....
نمی دونم از من چی دیدی که حتی توی خوابهام هم نمی بینمت .
نمی دونم راز عشقمونو واسه کی تعریف کردی که اینطور تو کارمون گره انداخت و ما رو از هم جدا کرد ..
. یادته ...
|
هر شب وقتی تنها میشم حس میکنم پیش منی
دوباره گریم میگیره انگار تو آغوش منی
روم نمیشه نگات کنم وقتی که اشک تو چشمامه
وقتی نیستی پیش من انگار دستات تو دستامه
قول بده وقتی تنها میشم بیای کنار من
شبهای جمعه که میاد بیای سر مزار من !
دوباره باز یاد تو شد زمزمه نبودنم
ببین که عاقبت چی شد قصه با تو بودنم
مرا به آغوشت راه بده ،می خواهم برای اولین بار ببوسمت بیا چشمانمان را ببندیم می خواهم وقتی لبهای معصوممان به هم گره میخورد وهر دو از فرط لذت در آغوش یکدیگر نفس نفس میزنیم وجود نا محدود خداوند را با چشمانی بسته تصور کنیم چشمانت را باز کن لبهایمان از گرمی شهوت خشک شده اما گونه هایمان از اشک خیس، ما ساعتهاست که در آغوش یکدیگر می گرییم . ای تنها هم آغوش من ، بیا که احساسم را برایت دست نخورده نگه داشته ام وجسمم را به لذت بوسه ای نفروخته ام ، بیا که میخواهم وقتی دستانت را به روی احساسم می گذاری ، از فرط لذت ، قطره های اشک بر گونه هایت بدرخشد. میخواهم با اشکهایت برتمام احساسم بوسه زنی ، میخواهم اشکهایت تمام روحم را خیس کند
|
|
تقدیم به کسی که آفتاب مهرش هرگز در آسمان قلبم غروب نخواهد کرد امید زندگیم تو را دوست دارم مانند یک گل، گل را برای لحظه ای ،و تو را برای همیشه ، تو را که همیشه و همه جا در قلب من و زندگی من بدون تو مفهوم ندارد و تنها کسی که مرهم زخم من می باشد تویی. ای که با نگاهت عشق را در وجودم شکوفا کردی با تو زنده ام ، بی تو می میرم ، تو آمدی و قفل صندوقچه اسرارم را گشودی و در کنج کلبۀ دلم مسکن گزیدی و به قصر روشن مبدل کردی . دوست عزیزم تو را به اندازۀ ستاره های آسمان دوست دارم..."
|
| |